بسترهای «تأمین مالی جمعی» در قالب چهار مدل زیر توسعه یافته اند:
۱- مبتنی بر کمکهای خیرخواهانه[۱]
این روش اغلب در پروژههای غیرانتفاعی یا بشردوستانه کاربرد دارد و مشارکت کنندگان، هیچگونه انتظاری در قبال حمایت مالی ارائه شده ندارند. فرد اهداکننده از عمل خود احساس رضایتمندی و شادی کسب می کند زیرا به صحت آن باور قلبی داشته و برنامه ای که از آن پشتیبانی کرده را دارای سودمندی اجتماعی میداند. این شیوه تفاوتی با مراسم خیرات یا گلریزان در فرهنگ ایران ندارد. در سایر کشورهای دنیا نیز این مدل معمولاً در تأمین مالی نهادهای مدنی و خیریه ها استفاده می شود.
۲- مبتنی بر پاداش[۲]
در مدل ارائه جایزه یا به عبارتی پاداش، تعریف کنندگان پروژه، پس از معرفی طرح یا کسب وکار خود، تعیین میکنند در قبال پولی که افراد پرداخت میکنند چه چیزی دریافت خواهند کرد. درواقع، به ازای مقدار مشخصی پرداخت، پاداش خاصی ازسوی صاحبان ایده، تعیین میشود. این پاداشها براساس میزان کمک، بسیار متفاوت بوده و برای مثال از یک تشکر تلفنی ساده، یک عکس امضا شده یا حتی یک تیشرت تا یک نمونه از محصول نهایی یا یک نمونه ویژه از محصول را شامل می شود. نکته قابل توجه در مدل مذکور، این است که افراد در برابر پرداخت پول، سود دریافت نمیکنند. ویژگیهای این مدل را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود:
- شفاف بودن جایزه سرمایه گذار: مشارکت کنندگان، از ابتدا می دانند که در ازای پرداخت پول قرار است چه چیزی دریافت کنند و با ابهام در مورد نتیجه سرمایه گذاری مواجه نیستند. حتی کسانی که در برخی پروژهها با پرداخت تنها یک دلار فقط از پاداش « از شما ممنونیم » بهره میبرند.
- کوتاه بودن دوره زمانی بازگشت سرمایه: معمولاً در این نوع از سرمایه گذاری، صاحبان ایده دوره زمانی مشخصی را برای تحویل جایزه ها معین میکنند و در آن موعد، متعهد به ارائه آن هستند در این نوع از تأمین مالی چون اساساً پروژه ساخت یک محصول مشخص است، در دوره های زمانی کوتاهی پس از پرداخت پول، فرد مابه ازای آن را دریافت میکند و این برای سرمایه گذاران خُرد که ممکن است از قشر عادی و حتی شاید آسیب پذیر جامعه باشند، بسیار مطلوب است.
- حجم کمتر سرمایه گذاری (و در نتیجه اطمینان بالاتر): حجم معمول سرمایه گذاری در این مدل در شرکت های موفق دنیا، بهطور متوسط چند صد دلار است و حتی سرمایهگذاریهای چند ده دلاری نیز برای پروژهها تعریف میگردد. این موضوع منجر به کاهش ریسک سرمایهگذاری و در نتیجه افزایش تعداد مشارکت کنندگان میشود.
- سهم صد درصدی فرد کارآفرین از کار: در این مدل، خود کارآفرین مالک کل کار خود است و نه شرکت و نه حتی افرادی که سرمایه خود را در اختیار وی میگذارند، هیچ سهمی در مالکیت کار او ندارند. این مالکیت صد درصدی برای یک کارآفرین که کارش را مانند یک فرزند دوست دارد بسیار مهم است و به او این احساس را میدهد که کسی قصد دزدیدن یا تملک ایده و کسبوکار او را ندارد.
- نیازسنجی از مشتریان با امکان شخصی سازی: از نگاه کسانی که قصد سرمایه گذاری های کوچک در این کسب وکارها را دارند، این امر که بتوانند کالایی را که دریافت میکنند به دلخواه خود شخصی سازی کنند بسیار مطلوب است. در شرکتهای موفق این مدل کسب وکار، فرد کارآفرین پس از دریافت پول و در زمانی که قصد اهدای جوایز را دارد با افراد تماس میگیرد و از آنها می پرسد که دوست دارند که جایزه خود را با چه ویژگیهایی )مانند رنگ یا طرح محصول( دریافت کنند. البته بازهای که فرد میتواند کالای خود را شخصی سازی کند قبلاً توسط کارآفرین معین شده است.
- عدم دخالت مشارکت کنندگان در تصمیم گیری ها: تمام مراحل انجام کار و تصمیم گیری ها برعهده شخص کارآفرین است و این حس خوب در کنترل داشتن کار از نگاه کارآفرینی بسیار حائز اهمیت بوده و مشوقی برای ارائه ایده ها محسوب می شود زیرا اغلب افرادی که با نگاه فنی بسیار تخصصی به طراحی محصولی دست میزنند معمولاً بیم آن را دارند که طرح هایشان با دخالت های سرمایه گذاران مسیری غیر از رؤیای آنها طی کند. مبرهن است که این امر تا حد زیادی حجم کارهای شرکت تأمین کننده سرمایه جمعی را کاهش میدهد.
- شکل دهی گروهی از ذینفعان و اتحاد توانمندی ها: طبق فرهنگی که در سایتهای مرتبط با این نوع از کسب وکار ایجاد شده برای هر پروژهای که شروع می شود گروه و مجموعه ای از ذینفعان شکل میگیرد که منافع همه آنها در پایان یافتن و اجرای پروژه است؛ لذا با ساختاری که در نمونه های این مدل توضیح داده خواهد شد، افراد با روند انجام کار در ارتباط هستند و در صورت بروز مشکل، توانمندی های همین گروه، در خدمت فرد کارآفرین قرار گرفته و موانع را راحت تر از سر راه برمیدارد.
- محصول اثبات شده برای دریافت سرمایه: کارآفرینانی که در پی جذب سرمایه یا شریک استراتژیک برای کار خود هستند قطعاً برای کارآیی طرحشان نیاز به اثبات دارند. در برنامه هایی که برای جذب سرمایه برای کارآفرینان شکل میگیرد این مهم به وضوح مشخص است که سرمایهگذار )که به اندازه کارآفرین به کار او خوشبین نیست ( در پی آن است تا شاهدی بیابد که او را از بازگشت سرمایه اش مطمئن سازد. طرحی که در یک فرآیند « تأمین مالی جمعی » به محک گذاشته شده و وجود بازار برای آن محصول را اثبات کرده است. درواقع از ایده خام به محصول واقعی مبدل گشته و گواه خوبی برای جذب سرمایه توسط کارآفرین است.
[۱] Donation-Based
[۲] Reward-Based یا Perks-Based
منابع:
[۲] Jumpstart Our BusinessStartUps Act. 2012.112th Congress of the United States of America.
[۳] Crowdfunding’s Potential for the Developing World. 2013. InfoDev.World Bank.
نظام تأمین مالی تولید در ایران، بررسی ساختار مالی بنگاه های اقتصادی، جلد اول، ۱۳۹۴
سپاس بابت مطالب عالی و مفیدتون.