انتقال پذیری از مدل VC
در حالی که CVC در اصل بر اساس اقدامات VC مدل شده است ولی بین CVC و VC های سنتی تفاوت های کلیدی وجود دارد که می تواند بر استراتژی، ساختار و فاکتورهای فرآیندی اثرگذار باشد. مک کاهری و همکاران (۲۰۱۲) سه تفاوت بین این دو شناسایی می کنند که شامل موارد زیر می باشد.
۱- شرکت های مختلط غیرسهامی VC مستقل هستند در حالی که CVCها بر حمایت مستمر صاحبان شرکت متکی می باشند. از دیدگاه چسبرگ (۲۰۰۰)، فعالیت CVC می تواند به دلایل کاملا غیر مربوط با اقدامات و موفقیت های واحد CVC به اتمام برسد. این اقدام حتی در صورت اثبات موفقیت زیاد واحد نیز، ممکن است رخ دهد.
۲- مدیران CVC معمولا شبیه به هم درجه ی سازمانی خود پاداش دریافت می کنند و با VCها که عموما ۱ تا ۲ درصد از حق الزحمه ثابت به اضافه ی ۲۰ درصد سود سرمایه است، تفاوت دارد.
۳- CVCها در داخل مرزها و استراتژی های کسب و کار شرکت مادر حرکت کرده و در محدوده ی نزدیک به محصول و تکنولوژی آن فعالیت می کنند، بنابراین پرتفوی آن ها تنوع کمتری دارد. در حالی که VCها بیشتر به شکل
مستقل اقدام می کنند
چسبرگ (۲۰۰۰)، بر چهار ویژگی حیاتی VC در مقابل CVC تاکید می کند.
۱) مدل های VC به مقدار زیادی براساس انگیزه ها و پاداش های موجود بین سرمایه گذار خطر پذیر، دیگر شرکا با مسئولیت محدود و نیز کار آفرین، در چیزی که VC سرمایه گذاری کرده، تنظیم شده است. این در حالی است که تنظیم پاداش به مقدار زیادی در برنامه های CVC کاهش یافته است.
۲) تامین مالی؛ اساسأ هوشمندانه، به دقت مرحله بندی شده و وابسته به دستاورد معین در مراحل در نظر گرفته شده می باشد. این نظم و ترتیب، بر سرمایه گذاری خطرپذیر تحمیل می شود.
۳) VCها نظارت گسترده ای دارند که منجر به بینشی می شود که معمولا در CVCها و چرخه های تصمیم گیری سریع، موجود نیست.
۴) VCها نسبت به مدل سرمایه گذاری خطرپذیر بی تفاوت هستند در حالی که CVCها از سرمایه گذاری که مکمل یا جایگزینی برای شرکت مادر است تاثیر می گذارد
حوزه های فعالیت CVC
در حالی که CVC و اتحادهای استراتژیک طی ۳۰ سال گذشته، بیشتر در داخل صنایع با تکنولوژی شدید دیده شده است؛ با این حال می توان مثال های کمی از سرمایه گذاری خطرپذیر در برند نیز در ادبیات و در صنایع جدید یافت. مک میلان و همکاران (۲۰۰۸) در مطالعه ی خود نشان می دهند که از کل سرمایه گذاری خطرپذیر تنها ۱/۲ ٪ متعلق به خدمات و محصولات مصرفی است و بیش از ۸/۰٪ مربوط به سرمایه گذاری CVC می باشد. بخش عمده ی جذب سرمایه گذاری CVC شامل ۲۲ ٪ بیوتکنولوژی،۴/۱۳ ٪ نرم افزار و ۱۲ ٪ ارتباطات از راه دور بوده است. نتایج به دست آمده از مطالعات صورت گرفته بر روی ۲۰۹ شرکت در ژاپن، اروپا و آمریکای شمالی نشان می دهد این شرکتها افزایش شدیدی در تکیه بر منابع خارجی تکنولوژی داشته اند. بنابراین یک بازار شلوغ از نوآوری های خارجی در حال ایجاد است. براساس مطالعه ی برند[۱]Z در سال ۲۰۱۲، از میان ۱۰ برند مطرح دنیا، ۴ برند، از برندهای تکنولوژی محور شامل
اپل، IBM گوگل و ماکروسافت می باشند. بنابر این موضوع این نیست که خدمات و محصولات تکنولوژی محور، یک استراتژی برندسازی را دنبال نمی کنند، بلکه این موضوع بیشتر در مورد تفاوت در رویکرد شرکت ها در استراتژی،
برندسازی و بنیادهای اصولی صنعت است
اهداف CVC
به طور کلی برای CVCها دو دسته اهداف مالی و استراتژیک در نظر گرفته می شود. براساس دیدگاه بلیکر و پل[۲] (۱۹۸۷)، ارزش مالی به شکل معمول از طریق شرکت های VC به عنوان ابزاری برای اندازه گیری میزان موفقیت آنها، در ارتباط با سرمایه گذاری های خطرپذیر کارآفرینانه استفاده می شود. این اندازه گیری ها همچنین کمک کننده زمان مقایسه ی کارایی استراتژی های شرکت های مشتق شده از سازمان (CV)، در مقابل دیگر انواع متنوع استراتژی ها و دیگر مطالعات در عملکرد سازمان، هستند.
از طرفی ارائه ی تعریف و به کارگیری ارزش استراتژیک برای ارزیابی برنامه های CVC مشکل می باشد. از نظر چانگ و پروت (۱۹۹۴)، یک رویکرد برای اندازه گیری ایجاد ارزش، اندازه گیری نسبت معینی از ارزش بازاری شرکت، به ارزش بازاری دارایی های آن می باشد. مائولا (۲۰۰۱) سه هدف استراتژیک عمده برای برنامه های CVC در نظر می گیرد که شامل است
- یادگیری (دربارهی بازار، سرمایه گذاری خطرپذیر، فرآیندها و مهارتها)،
- ایجاد گزینه ی انتخاب (شناسایی بازارها و برندهای آینده و نیز گزینه های خرید ممکن یا به شکل ساده مصونیت از ریسکها) و
- اهرم کردن (تحریک تقاضا برای برندها و محصولات شرکت مالک و یا استفاده از منابع مکمل)
حالت های مختلف CVC
CVC از طریق چندین روش، خواه استفاده در واحد داخلی یا شرکت های VC خارجی، برای ایجاد سرمایه گذاری مستقیم یا غیر مستقیم، تامین مالی از طریق سرمایه ی یکباره با پرداخت سرمایه براساس مقدار مورد نیاز، سازماندهی می شود. بری[۳] (۲۰۰۰) برخی از رویکردهای موجود در ادبیات را بیان می کند. این رویکردها شامل
۱- راه اندازی برنامه های مشخص شده از طریق واحدهای VC داخلی،
۲- راه اندازی برنامه های مشخص توسط گروه های خارجی VC
۳- سرمایه گذاری های مستقیم از طریق گروه های توسعه ی شرکت
- شرکت های متحد شده مدیریت شده از طریق تیم های VC داخلی
- سرمایه گذاری در یک صندوق پرتفوی مدیریت شده توسط یک شرکت VC خارجی و
- سرمایه گذاری مشترک (JV) با یک VC خارجی است
تعدادی از این رویکردها براساس دیدگاه ارتوت و جوزه[۴] (۲۰۰۳)، از طریق شکل نمایش داده شده اند. شرکت های
اقماری در تحقیقات و رویکردهای توسعه یافته به دو نوع داخلی و خارجی تقسیم می شوند. در رویکرد غیر مستقیم
ابزارهایی مثل یک صندوق یا واحد مشخص شده در شرکت فرض می شود.
در نوع شناسی کارآفرینی سازمانی، ابتدایی ترین حالت در سرمایه گذاری خارجی، به صورت CVC و نیز اشکال و سرمایه گذاری داخلی توسعه یافته، به صورت شرکت های مشتق شده از سازمان مبتنی بر سرمایه گذاری داخلی (ICV) در نظر گرفته می شود. به طور خلاصه، حالت های متنوع از سازمان در تحقیقات بررسی شده اند. هر شرکت باید بتواند بر اساس تجربه ی کسب شده از به کار گیری رویکردهای مختلف، اهداف و قابلیت های خود، بهترین رویکرد را انتخاب نماید
[۱] BrandZ
[۲] Bleicher and Paul
[۳][۳] Barry
[۴] Aernoudt and Josée
منابع:
Morris, M. H., Kuratko, D. F., & Covin, J. G. (2011). Corporate entrepreneurship and innovation: Entrepreneurial development within organizations, Third Edition, South-Western Pub, Mason, OH.
Van Rensburg, D. J. (2013). Strategic brand venturing: an intersectional idea. Management Decision, 51(1), 200–۲۱۹٫
Van Rensburg, D. J. (2014a). Brand intrapreneurs and brand managers: in search of disruption. Journal of Business Strategy, 35(4), 29–۳۶٫
Sakhdari, K. (2014). Externally oriented capabilities and corporate entrepreneurship: institutional and managerial contingencies. Unpublished doctoral dissertation, Queensland University of Technology.
معاونت پژوهش های اقتصادی، دفتر اقتصادی (۱۳۹۴). گزارش الگوی تأمین مالی بنگاههای کوچک و متوسط: توسعه ی صنعت سرمایه گذاری خطرپذیر در ایران. تهران: مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی