سرمایه (قسمت اول)

سرمایه (قسمت اول)

اصطلاح سرمایه که در گذشته فقط در علم و مباح اقتصادی به کار می رفت و مبنای تحلیل های اقتصادی بود، امروزه در علوم اجتماعی نیز به کار گرفته شده است و گسترش مفهومی قابل توجهی پیدا کرده است. در این حالت سرمایه صرفا سرمایه اقتصادی نیست و دیگر انواع سرمایه ها اعم از انسانی، فرهنگی بویژه سرمایه اجتماعی را در بر می گیرد. همان طور که می دانیم، در زبان انگلیسی سرمایه با واژه capital شناخته می شود. این واژه در دیکشنری چنین تعریف می شود: “سرمایه، ثروتی به شکل پول یا سایر دارایی های متعلق به یک فرد یا سازمان است و یا برای یک هدف مانند راه اندازی یک شرکت یا سرمایه گذاری تعریف می شود.”

در ادامه قصد داریم به انواع سرمایه از دیدگاه بوردیو  بپردازیم:

۱- سرمایه اقتصادی: سرمایه اقتصادی اصلی ترین فکر مارکس است. بوردیو نیز بر این باور است که سرمایه اقتصادی ریشه دیگر انواع سرمایه است این نوع سرمایه بی درنگ قابل تبدیل به پول است و ممکن است به شکل حقوق مالکیت درآید و حتی می تواند ماترک وارثان باشد به بیان دیگر سرمایه هایی هستند که ارزش آنها و نیز رابطه ورودی و خروجی آنها قابل اندازه گیری و مقایسه است؛ امکان اضافه شدن دارند و هر گونه تغییر ارزش آنها از طریق پول رایج امکانپذیراست

۲- سرمایه فرهنگی: اصطلاح سرمایه فرهنگی قبل از بوردیو در علوم اجتماعی و حتی زبان محاوره وجود داشت؛ اما استفاده جدی، دقیق، علمی، دانشگاهی و تحقیقاتی از این مفهوم را بوردیو صورت داد بوردیو برای فهم روشنتر این اصطلاح به تحلیلی طبقه بندی شده از آن می پردازد و سه نوع سرمایه فرهنگی را بر می شمرد:

  • سرمایه فرهنگی متجسد: ویژگی های دیرپای فکری و جسمی که در وجود شخص متبلور می شود.
  • سرمایه فرهنگی عینیت یافته: در واقع شکل مادی سرمایه متجسد است و به شکل کالاهای فرهنگی مشاهده می شود که ردپایی از نظریه ها و افکار است؛ مانند تصاویر، کتابها، ادوات و ماشین آلات که قابل انتقال است.
  • سرمایه فرهنگی نهادینه شده: شکلی از عینیت یافتگی است که مستظهر به مدارج آموزشی و امتیازات ضمانت شده است پیکره سرمایه فرهنگی نسلهای پیشین در حکم نوعی پیش پرداخت، مزیت و اعتباراست که با فراهم آوردن نمونه فرهنگ تجسم یافته در الگوی مأنوس از همان آغاز مبتدی را قادر به یادگیری و اکتساب عناصر اساسی فرهنگ مشروع می کند» به این ترتیب بوردیو نه تنها تحصیلات و عادات و مهارتها راسرمایه فرهنگی می داند، بلکه توان، استعداد و بازدهی آموزشی را از نتایج سرمایه گذاری فرهنگی به شمار می آورد. به باور او در میدان تولید فرهنگی (میدان هنری، میدان علمی و غیره) عاملان نیروهایی در اختیار دارند وم تناظر با چیرگی و تسلط خود بر این سرمایه فرهنگی در کسب سود و تولید و بازتولید آن می کوشند و تمایز و تشخص لازم را برای حفظ یا تثبیت اقتدار خود در میدان فرهنگی به دست می آورند. این سرمایه در جوامع طبقاتی با توجه به میزان دسترسی و تصرف انحصار مادی یا نمادین به محصولات فرهنگی به منزله سرمایه فرهنگی و عینیت یافته یا درونی شده تمایزبخش خواهد بود. اما در جوامع کمتر تمایزیافته یا تمایزنیافته، که در آنها دسترسی به ابزارهای تصرف ارثیه فرهنگی تقریباً به طور مساوی توزیع می شود و همه اعضای گروه چیرگی و احاطه تقریبا مساوی بر فرهنگ دارند، این ارثیه فرهنگی نمی تواند همچون سرمایه فرهنگی به منزله ابزار سلطه عمل کند.

برای مطالعه ادامه مطلب ما را در قسمت دوم همراهی نمایید….

منبع :

Oxford Dictionary

Bourdieu P. 1985. The forms of capital. In Handbook of Theory and Research for the Sociology of Education, ed. JG Richardson, pp. 241.58. New York: Greenwood

بوردیو، پیر؛ تمای ؛ ز برگردان حسن چاووشیان؛ تهران: ثالث، ۱۳۹۰ الف.

Leave a Reply

Your email address will not be published.